رحقانلغتنامه دهخدارحقان . [ رُ ] (اِخ ) موضعی است به حجاز نزدیک مدینه . (منتهی الارب ). جایگاهی است که پیغمبر عربی در غزوه ٔ بدر بدانجا رفته . (از معجم البلدان ).
ریهقانلغتنامه دهخداریهقان . [ رَ هَُ ] (ع اِ) زعفران . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (از آنندراج ) (از برهان ) (ناظم الاطباء) (از ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به زعفران شود.
راهکانلغتنامه دهخداراهکان . [ هََ ] (اِخ ) قریه ای است در شش فرسنگ و نیمی جنوب شهر خفر. (از فارسنامه ٔ ناصری ). دهی است از دهستان گرگان بخش خفر شهرستان جهرم . واقع در 18هزارگزی جنوب باختری باب انار و 3هزارگزی شمال راه عمومی سیم
راکانلغتنامه دهخداراکان . (اِخ ) شاعر فرانسوی که در اوبینه راکان در سال 1589 م . متولد شد و در 1670 م . درگذشت . او نویسنده ٔ کتاب برژری ها می باشد که تحت تأثیر ادبیات ایتالیایی نوشته شده است .
راکانلغتنامه دهخداراکان . (اِخ ) نام محلی در کنار راه قزوین و همدان میان داکان و سیف آباد، در 197هزارگزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
پیرکانیلغتنامه دهخداپیرکانی . (اِخ ) دهی ازدهستان لاهیجان بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. واقع در 57/5 هزارگزی باختر مهاباد و 5هزارگزی باختر شوسه ٔ خانه به نقده . کوهستانی ، سردسیر، سالم . دارای 61 ت