رخسانافرهنگ نامها(تلفظ: roxsānā) (رخ + پسوند شباهت ساز (سان) + الف اسم ساز ) به معنی مانند رخ ، مانند رو؛ (به مجاز) زیبارو.
رخشانیلغتنامه دهخدارخشانی . [ رَ / رُ ] (حامص ) حالت رخشان . صفت رخشان . رخشندگی . درخشندگی . تابناکی . تابندگی . تلألؤ. لمعان .درخشانی . بریق . براق . (یادداشت مؤلف ) : فروتر ز کیوان ترا اورمزدبه رخشانی لاله اندر فرزد. <p