چرخکwheelchairواژههای مصوب فرهنگستانصندلی چرخداری که از آن برای کمک به حرکت و جابهجایی بیماران و معلولان استفاده شود
رسانندۀ خدمات کاربردیApplication Service Providerواژههای مصوب فرهنگستانکارساز مستقلی که توزیع و مدیریت نرمافزاری را بر عهده دارد اختـ . رُخک ASP 3
سارخکلغتنامه دهخداسارخک . [ خ َ ] (اِ) مؤلف برهان آرد: بعضی بکسر ثالث و سکون خای نقطه دار گفته اند بمعنی نیش پشه و کنه . (برهان ). وظاهراً اصل همان سارخک (مذکور در ماده ٔ قبل ) است .
سارخکلغتنامه دهخداسارخک . [ رَ ] (اِ) پشه . سارشک . (جهانگیری ) (رشیدی ). پشه . بتازی . بعوضة. (شرفنامه ٔ منیری ). پشه و بعربی بق گویند. (برهان ) : و بیشتر این عجایب در همه ٔ حیوانات موجود است از سارخک درگیر تا پیل . (کیمیای سعادت ).بلکه اگر همه ٔ اهل عالم فراهم آیند تا
سرخکلغتنامه دهخداسرخک . [ س ُ خ َ ](ص مصغر) مصغر سرخ است . (برهان ) (آنندراج ). || (اِ مرکب ) ال . کُرنوس . (گیاه شناسی ثابتی از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نام رستنیی باشد دوایی و آن را سرخ مرد گویند و به عربی حمیرا گویند. (برهان ) (آنندراج ). || نام بیماریی است . رجوع به سرخجه شود. || نام
سرخکلغتنامه دهخداسرخک .[ س ُ خ َ ] (اِخ ) از کوهستانات جلگه ٔ لار از توابع لاریجان نزدیک تهران و دارای معدن زغال سنگ است . رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو شود.