پردهانلغتنامه دهخداپردهان . [ پ ُ دَ ] (ق مرکب ) ترجمه ٔ جمله ٔ عربی بملأفیه است : زان پشت روزگار قوی گشت و این سخن در روی روزگار بگویم به پر دهان . اثیر اخسیکتی (دیوان ص 259).هی الدنیا تقول بملأفی
يُرْضِعْنَفرهنگ واژگان قرآنشير بدهند (از رضاعة به معني شير خوردن و در اصل به معناي مکيدن پستان به منظور نوشيدن شير از آن است)
ردحلغتنامه دهخداردح . [ رَ دَ ](ع اِ) زمان دراز. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به ردحان شود.