گردشگریفرهنگ فارسی معین( ~ . گَ) (حامص .) سفر کردن به کشورها و جاهای مختلف برای دیدن و تماشا کردن و تفریح و...، توریسم .
گردشگریtourismواژههای مصوب فرهنگستانمسافرت بهمنظور تفریح و تجارت و بازدید و غیره متـ . جهانگردی * مصوب فرهنگستان اول
خدمات گردشگریtourism servicesواژههای مصوب فرهنگستانمجموعِ خدماتی که به مسافران و بازدیدکنندگان و گردشگران ارائه میشود
درآمد گردشگریtourism receiptsواژههای مصوب فرهنگستانمبلغی که گردشگران در منطقهای مشخص در یک دورۀ زمانی خاص هزینه میکنند