لغتنامه دهخدا
گرداب . [ گ ِ ] (اِ مرکب ) (از: گِرد + آب ) ورطه . (آنندراج ). جرداب معرب گرداب است . (منتهی الارب ). جرذاب . (دهار). غرقاب : به آب اندر افکنده شاه دلیرسرش گه ز بر بود و گاهی به زیرکه از مرغ آن کشته نشناختندبه گرداب ژرف اندر انداختند.<b