رزامیهلغتنامه دهخدارزامیه . [ رِ می ی َ ] (اِخ ) رزامیة. فرقه ای از شیعه بودند که امامت را بعد از علی (رض ) ازآن ِ محمدبن حنفیة و بعد از او ازآن ِ پسرش عبداﷲ میدانستند و محارم را حلال شمردند. (از تعریفات جرجانی ). یکی از شش فرقه ٔ مذهب مرجئة. (بیان الادیان ). طایفه ای از غلات شیعه میباشند که به
رزومهواژهنامه آزادخلاصه تجربیات, خلاصه, حاصل, چکیده کلام ؛ (عرف کلامی در ایران) آنچه کسی برای شناساندن پیشینۀ کاریِ خود ارائه می دهد (می گوید یا می نویسد) (شرح سوابق، مشخصات و سوابق حرفه ای شخص، تاریخچه ی مختصر تحصیلی و استخدامی یک شخص می باشد.)
رزامیلغتنامه دهخدارزامی . [ رِ ] (ص نسبی ) منسوب است به حوض رزام که محله ای است در مرو. (از انساب سمعانی ).
اصحاب ابومسلملغتنامه دهخدااصحاب ابومسلم . [ اَ ب ِ اَ م ُ ل ِ ] (اِخ ) رزامیة. پیروان رزام بودند که درخراسان ظهور کردند و از غالیان شیعه بشمار میرفتند و به امامت ابومسلم قائل بودند. رجوع به ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه ٔ حجازی قاهره ج 1 ص 247<
شمریهلغتنامه دهخداشمریه . [ ش ِ ری ی َ ] (اِخ ) یکی از شش فرقه ٔ مذهب مرجئه و پنج فرقه ٔ دیگر عبارتند از: رزامیه ، غیلانیه ، تومنیه ، صالحیه ، جهمیه . (از بیان الادیان و غزالی نامه ذیل ص 80). رجوع به مرجئه و شمری شود.
سپیدجامگانلغتنامه دهخداسپیدجامگان . [ س َ / س ِ م َ / م ِ ] (اِخ ) سفیدپوشان . (آنندراج ). || آتش پرستان . مبیضه ، از اصحاب مقنع. مقابل سیاه جامگان که عباسیان باشند. از بیعت کنندگان مقنع که آنان را بیض الثیاب و مبیضه یا مقنعه نیز گ
راوندیةلغتنامه دهخداراوندیة.[ وَ دی ْ ی َ ] (اِخ ) اسم دیگر شیعه ٔ آل عباس یا عباسیه است که امامت را بارث بعد از رسول اﷲ حق فرزندان عباس عم آن حضرت میدانستند و ایشان اصحاب عبداﷲ راوندی می باشند و باید دانست که این فرقه بهیچوجه به ابن راوندی مشهور نسبتی ندارند. از راوندیة جماعتی نیز به الوهیت منص
شیعةلغتنامه دهخداشیعة. [ ع َ ] (اِخ ) گروهی از هواداران حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب و حضرت فاطمه و اولاد ایشان سلام اﷲ علیهم اجمعین . ج ، اَشْیاع ، شیَع. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).گروهی از مسلمانان که معتقدند به خلافت بلافصل حضرت علی بن ابیطالب علیه السلا