رزقاتلغتنامه دهخدارزقات . [ رَ زَ ] (ع اِ) ج ِ رَزْقة.- رزقات الجند ؛ رزقات و مرسوم ایشان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
راجکوتلغتنامه دهخداراجکوت . [ ک ُ ] (اِخ ) پرنس نشین بومی امپراتوری انگلیس در هندوستان که در میان شبه جزیره کتیور واقع است و سکنه ٔ آن 61000 تن میباشد. این شهر در خطه ٔ گجرات و در 93هزارگزی شمال شرقی جوانک است .
رزقةلغتنامه دهخدارزقة. [ رَ ق َ ] (ع اِ)رزقه . یک بار دادن . ج ، رَزَقات . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). رجوع به رزقات شود. || حصه و بهره . ج ، رزقات . (ناظم الاطباء) : رزقه ای از دست شاهم بس بوددر جهان این پایگاهم بس بود.عطار.