رزمآورفرهنگ مترادف و متضادپرخاشگر، جنگآزموده، ، جنگاور، جنگجو، دلیر، رزمآزما، رزمتوز، ، رزمجو، غوغایی، فتنهجو
رزمهرلغتنامه دهخدارزمهر. [ رَ م ِ ] (اِخ ) یا زرمهر. بموجب لغت ولف نام پسر سوخره سردار جنگی است (ولی صحیح آن زرمهر است ). (فرهنگ لغات شاهنامه ). و رجوع به زرمهر شود.
رزمهرفرهنگ نامها(تلفظ: raz mehr) (در اعلام) نام پسر سوخره سردار جنگی در ایرانِ باستان و اصل آن زَرمهر است. ← زَرمهر .
غوغاییفرهنگ مترادف و متضادرزمآور، غوغاطلب، غوغاگر، فتنهانگیز، ماجراجو، مفسدهجو، واقعهطلب ≠ سلیم، مصلح