خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رزم آزمودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رزم آزمودن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زْ یا زِ دَ) (مص ل .) جنگ کردن .
-
واژههای مشابه
-
رزم آزما
فرهنگ فارسی معین
( ~. زْیا زِ) (ص فا.) جنگ آزموده .
-
رزم آزما
فرهنگ فارسی معین
(ی ) ( ~.)(ص فا.)1 - پهلوانی که در رزم هنرمند باشد. 2 - فرماندهی که مقدمات جنگ را آماده سازد.
-
رزم آور
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (ص فا.) جنگجو، جنگاور.
-
رزم توز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) جنگجو.
-
رزم توزی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) جنگجویی .
-
رزم زن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ) (ص فا.) جنگاور.
-
رزم نامه
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) (اِمر.) داستان جنگی (معمولا منظوم ).
-
رزم یوز
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (ص فا.) جنگجوی .
-
رزم یوش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) جنگجوی .