خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رسوب
/rosub/
معنی
۱. ذرات ریز داخل مایع یا گاز که تهنشین میشوند.
۲. در آب فرو رفتن چیزی؛ تهنشین شدن؛ در ته ظرف نشستن دُرد یا جرم چیزی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بقایا، تفاله، تهنشست، تهنشین، جرم، درد، لای، لرد
برابر فارسی
ته نشست، ته نشین، ته نشینی، لا
فعل
بن گذشته: رسوب کرد
بن حال: رسوب کن
دیکشنری
alluvium, deposit, sediment
-
جستوجوی دقیق
-
رسوب
مهندسی شیمی
Deposit ، Foulant
-
رسوب
واژگان مترادف و متضاد
بقایا، تفاله، تهنشست، تهنشین، جرم، درد، لای، لرد
-
رسوب
فرهنگ واژههای سره
ته نشست، ته نشین، ته نشینی، لا
-
رسوب
لغتنامه دهخدا
رسوب . [ رَ ] (ع اِ) سر نره . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) شمشیر درگذرنده . (ناظم الاطباء). شمشیر ماضی و درگذرنده در ضریبة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شمشیر که در زخمگاه دور فروشود. ج ، رُسُب . (مهذب الاسماء). || مرد حلیم . || دا...
-
رسوب
لغتنامه دهخدا
رسوب . [ رُ ] (ع اِ) دُرد. لِرد. ته نشست . در طب هر جوهری غلیظ از مائیه هرچند بر روی آب ایستد یا در میان علو و سفل باشد. (یادداشت مؤلف ). هر چیز که در تک آب و شراب و بول و هر مایعی فرونشیند. دُرد. دردی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). چیزی ک...
-
رسوب
لغتنامه دهخدا
رسوب . [ رُ ] (ع مص ) ته نشین شدن چیزی در آب . (از اقرب الموارد). به تک آب شدن و نشستن در آن . (ناظم الاطباء). ته نشستن . در ته ظروف قرار گرفتن دُرد یا جرم شی ٔ. (فرهنگ فارسی معین ). به تک نشستن چیزی در آب . (صراح اللغة) (آنندراج ) (منتهی الارب ). به...
-
رسوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] rosub ۱. ذرات ریز داخل مایع یا گاز که تهنشین میشوند.۲. در آب فرو رفتن چیزی؛ تهنشین شدن؛ در ته ظرف نشستن دُرد یا جرم چیزی.
-
رسوب
فرهنگ فارسی معین
(رُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) ته نشین شدن ، ته نشینی . 2 - (اِ.)دُرد، ته نشست .
-
رسوب
دیکشنری فارسی به انگلیسی
alluvium, deposit, sediment
-
واژههای مشابه
-
رسوب کردن
مهندسی شیمی
Precipitate
-
ضريب رسوب
مهندسی شیمی
Fouling factor
-
sediment load
بار رسوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مواد جامدی که با آب رودخانه انتقال مییابند
-
sediment transport
انتقال رسوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] حرکت رسوب و جابهجایی آن ازطریق عوامل طبیعی
-
sediment production
تولید رسوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مقدار رسوب بهوجودآمده در یک حوضه در نتیجۀ فرایندهای فرسایشی