خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رسوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] rosub ۱. ذرات ریز داخل مایع یا گاز که تهنشین میشوند.۲. در آب فرو رفتن چیزی؛ تهنشین شدن؛ در ته ظرف نشستن دُرد یا جرم چیزی.
-
جستوجو در متن
-
ته نشست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tahnešast ۱. آنچه از مواد موجود در آب در ته رودها یا دریاچهها یا دریاها فرونشیند؛ رسوب.۲. طبقهای از زمین که در نتیجۀ رسوب مواد موجود در آب دریاها تشکیل شده است.
-
نهشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹نهستن› neheštan ۱. نهادن؛ گذاشتن.۲. نشاندن؛ نصب کردن.۳. (مصدر لازم) رسوب دادن.
-
راسب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] rāseb ۱. تهنشین؛ رسوب.۲. (صفت) تهنشینشونده.
-
تراورتن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: travertin] (زمینشناسی) terāvertan سنگی به رنگ روشن و دارای خلل و فرج زیاد که بر اثر رسوب مواد آهکی در بعضی چشمهها بهوجود میآید و در ساخت نمای ساختمانها به کار میرود.
-
تورب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: tourbe] (زمینشناسی) turb نوعی زغال طبیعی به رنگ قهوهای تیره، دارای ۵۰% تا ۶۰% کربن که به هنگام سوختن بوی آمونیاک میدهد، و از رسوب تدریجی گیاهان آبی، مانند جلبکها و خزهها تولید میشود.
-
دلتا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [یونانی] deltā ۱. چهارمین حرف الفبای یونانی مطابق دال به شکل Δ.۲. (جغرافیا) قطعۀ خاک سهگوش و جزیرهمانند که در مصب رود به دلیل رسوب مواد سیلابی تشکیل میشود.
-
جرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَجرام] jerm ۱. مادهای که بر روی سطوح رسوب میکند.۲. (فیزیک) مقدار مادۀ موجود در یک جسم.۳. شکل مادی حیوان یا چیز دیگر؛ جسم.۴. [قدیمی] هریک از کُرات آسمانی: ◻︎ جرم ماه از اشارت جدّش / هم به دو نیم گشت، هم یک لخت (انوری: ۵۲۴).۵. [قدی...
-
سنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sang] sang ۱. (زمینشناسی) مادۀ سفتوسخت که جزء ساختمان پوستۀ جامد زمین است و اغلب دارای مواد و عناصر معدنی است.۲. قطعۀ سنگ یا فلز به مقدار معین که با آن چیزی را در ترازو وزن کنند؛ سنگ ترازو؛ سنجه.۳. [قدیمی] مقیاسی برای اندازهگیری آب ج...