رسوماتلغتنامه دهخدارسومات . [ رُ ] (از ع ، اِ) ج ِ رسوم . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). رسوم ج ِ رسم را دوباره با الف و تاءجمع بسته اند و برخلاف قواعد زبان عربی است . و همچنین است : احوالات ، امورات ، حبوبات ، حوادثات ، عیوبات ، عوارضات ، فتوحات ، فیوضات ، قبوضات ، قروضات ، لوازمات و امثا
ناظر رسوماتلغتنامه دهخداناظر رسومات . [ ظِ رِرُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) داروغه و گماشته ای که خراج مکانها و راهها به او متعلق باشد. (آنندراج ).
رسمیتلغتنامه دهخدارسمیت . [ رَ می ی َ ] (از ع ، ص جعلی ) رسمی بودن . (فرهنگ فارسی معین ). قانونی بودن . صورت قانونی داشتن : ساعت هشت صبح رئیس مجلس سنا رسمیت جلسه را اعلام کرد.- به رسمیت شناختن ؛ رسمی دانستن . (فرهنگ فارسی معین ). قانونی شناختن . قانونی دانستن . (یا
ناظر رسوماتلغتنامه دهخداناظر رسومات . [ ظِ رِرُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) داروغه و گماشته ای که خراج مکانها و راهها به او متعلق باشد. (آنندراج ).
مرسوماتلغتنامه دهخدامرسومات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مرسومة، به معنی مرسوم . مرسومها و مواجبها. (ناظم الاطباء). رواتب . راتبها : تا موازی ده هزار تومان جریمه و ترجمان بازیافت شده تنخواه مواجب و مرسومات قورچیان و ملازمان درگاه شد. (عالم آرا ج 1</
ناظر رسوماتلغتنامه دهخداناظر رسومات . [ ظِ رِرُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) داروغه و گماشته ای که خراج مکانها و راهها به او متعلق باشد. (آنندراج ).