رضامندی مصرفکنندهconsumer acceptabilityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان رضایت مصرفکننده از فراوردۀ تجاری
رضامندیلغتنامه دهخدارضامندی . [ رِ م َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی رضامند. رضایت . (از فرهنگ فارسی معین ). قبول . (ناظم الاطباء). || بمعنی توفیق یا خشنودی است . (از قاموس کتاب مقدس ). || اجازت و رخصت دادن . (ناظم الاطباء).
رضامندیلغتنامه دهخدارضامندی . [ رِ م َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی رضامند. رضایت . (از فرهنگ فارسی معین ). قبول . (ناظم الاطباء). || بمعنی توفیق یا خشنودی است . (از قاموس کتاب مقدس ). || اجازت و رخصت دادن . (ناظم الاطباء).
رضامندیلغتنامه دهخدارضامندی . [ رِ م َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی رضامند. رضایت . (از فرهنگ فارسی معین ). قبول . (ناظم الاطباء). || بمعنی توفیق یا خشنودی است . (از قاموس کتاب مقدس ). || اجازت و رخصت دادن . (ناظم الاطباء).
نارضامندیلغتنامه دهخدانارضامندی . [ رِ م َ ] (حامص مرکب ) در تداول ، راضی نبودن . رضایت نداشتن . ناخرسندی . ناخشنودی . عدم قناعت . نارضایتی . رجوع به نارضایتی شود.