لغتنامه دهخدا
کلانتر. [ ک َ ت َ ] (ص تفضیلی ، اِ مرکب ) بزرگتر. عظیم تر. (ناظم الاطباء). بزرگتر قوم . (فرهنگ فارسی معین ). از کلان + تر (علامت تفضیل )، بزرگتر به سال : هر که مرا بیند، بحقیقت داند که من دوش نزاده ام از مادر و از شما بسیار کلانترم . (سندبادنامه ص <spa