لغتنامه دهخدا
چراغک . [ چ َ / چ ِ غ َ ] (اِ مصغر) چراغ باشد. (برهان ) (آنندراج ). مصغر چراغ ، یعنی چراغ کوچک . (ناظم الاطباء). چراغ خرد. || کرم شب تاب را نیز گویند، و عرب آنرا«ولدالزنا» خوانند،گویند چون ستاره ٔ سهیل طالع شود او بمیرد. (برهان ) (آنندراج ).