رفصةلغتنامه دهخدارفصة. [ رُ ص َ ] (ع اِ) مقلوب فرصة؛ نوبت آب یا هر نوبتی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). نوبت نوشیدن آب . (از اقرب الموارد).
رفسةلغتنامه دهخدارفسة. [ رَ س َ ] (ع مص ) صدمه ٔ بپای بر سینه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). با پای بر سینه ٔ کسی صدمه زدن . (از اقرب الموارد).
رفشاءلغتنامه دهخدارفشاء. [ رَ ] (ع ص ) مؤنث ارفش ؛ یعنی کلان گوش . ج ، رَفش . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
متقرفصةلغتنامه دهخدامتقرفصة. [ م ُ ت َ ق َ ف ِ ص َ ] (ع ص ) عجوز به جامه درپیچیده شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
قرفصةلغتنامه دهخداقرفصة. [ ق َ ف َ ص َ ] (ع مص ) هر دو دست را زیر هر دو پای بستن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || نوعی از جماع که گرد کند هر دو طرف زن را چندان که دست و پایش با هم بسته شود. (منتهی الارب ).