لغتنامه دهخدا
رنوع . [ رُ ] (ع مص ) برگردیدن گونه . (از منتهی الارب ). برگردیدن گونه ٔ کسی . (آنندراج ). رَنع لونه ُ رنوعاً؛ رنگ اوتغییر کرد و پژمرده شد. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). || پژمریدن و کاهیدن و لاغر شدن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). لاغر شدن . (از اقرب الموارد). |