رنگناکلغتنامه دهخدارنگناک . [ رَ ] (ص مرکب ) رنگین . ملون . رجوع به رنگین شود : سنبل بخشایش از او تابناک لاله ٔ آمرزش از او رنگناک .عرفی (از آنندراج ).
رنگینکلغتنامه دهخدارنگینک . [ رَ گی ن َ ] (اِ مرکب ) یک نوع طعامی که از آرد گندم بریان کرده ٔ در روغن و خرما سازند. (ناظم الاطباء).