رنگآمیزی گِرَمGram stainواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رنگآمیزی در باکتریشناسی که براساس آن دستهای از باکتریها به رنگ قرمز (گِرَم منفی) و دستهای دیگر به رنگ بنفش (گِرَم مثبت) دیده میشوند؛ نام این شیوه برگرفته از نام دانشمند دانمارکی، کریستین گِرَم، است
رنگ آمیزیلغتنامه دهخدارنگ آمیزی . [ رَ ] (حامص مرکب ) آمیختن چندین رنگ مختلف چنانکه نقاشان کنند. آمیزش رنگهای گوناگون بهم . رجوع به رنگ آمیز شود. || حیله . مکر. نیرنگ . حیله بازی . نیرنگ سازی . مکاری . حیله گری . رجوع به رنگ آمیز و رنگ آمیختن شود.
رنگ آمیزیفرهنگ فارسی عمید۱. ترکیب کردن رنگهای مختلف.۲. رنگ زدن به چیزی.۳. [قدیمی، مجاز] ریا؛ نیرنگبازی.
گِرَممثبتGram positiveواژههای مصوب فرهنگستانویژگی باکتریهایی که در روش رنگآمیزی گِرَم رنگ اولیه را حفظ میکنند و در برابر مرحلۀ رنگبری مقاوم هستند
گِرَممنفیGram negativeواژههای مصوب فرهنگستانویژگی باکتریهایی که در روش رنگآمیزی گَِرم، در مرحلۀ رنگبری با حلاّلهای آلی نظیر الکل، رنگ اولیه را بهسهولت از دست میدهند
قابلیت رنگآمیزیtintability, colour acceptanceواژههای مصوب فرهنگستانقابلیت پوشرنگ پایۀ رنگآمیزه یا پوشرنگ سفید در پذیرش رنگبخشهای مختلف
قدرت رنگآمیزیtinting strength, staining power, tint strengthواژههای مصوب فرهنگستانمعیاری برای تعیین میزان رنگبخشی یک واحد از رنگبخش
مادۀ رنگآمیزیtinting colour, tinting colourant, tinter, stainer, shading colourواژههای مصوب فرهنگستانرنگدانۀ رنگدار آسیاشده در محیط سازگار با محملهای پوشرنگ که به مقدار نسبتاً کم به پوشرنگِ ازپیشآماده افزوده میشود تا رنگ آن را تغییر دهد