رهباءلغتنامه دهخدارهباء. [ رَ ] (ع اِ) رُهباء. ترس . (ناظم الاطباء). لغتی است در رُهبی ̍ به معنی ترس . (منتهی الارب ). اسم است از رهب . (از اقرب الموارد). رجوع به رهب در معنی مصدری شود.
رعبالغتنامه دهخدارعبا. [ رَ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام چاهی در شعر کثیر. (از معجم البلدان ).
رهبیلغتنامه دهخدارهبی . [ رَ با / رُ با ] (ع اِ) ترس . (ناظم الاطباء). اسم است از رَهِب َ. (از اقرب الموارد). ترس ، اسم است رهبة را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به رهبوت و رهبة شود.
رحبیلغتنامه دهخدارحبی . [ رَ ح َ بی ی ] (ص نسبی ) منسوب به صحرای وسیع. ج ، رَحَبَة. (ناظم الاطباء). منسوب است به رحبة که موضعی است در بادیه . (منتهی الارب ).
رحبیلغتنامه دهخدارحبی . [ رُ با ] (ع اِ) پهن ترین استخوانهای سینه و پهلو. || داغی در پهلوی شتر. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || جای زدن قلب . (ناظم الاطباء).