روايةدیکشنری عربی به فارسیگويندگي , داستان , داستانسرايي , توصيف , نو , جديد , بديع , رمان , کتاب داستان , از بر خواني , تک نوازي , رسيتال
راه چوبکِشیskidding road, skid roadواژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی که در آن عملیات راهسازی انجام شده است و مسیر چوبکِشی را به انبارگاه متصل میکند
راه کمتردد،راه کمشدآمدlightly trafficked roadواژههای مصوب فرهنگستانراهی که حجم تردد متوسط روزانة آن در سال کمتر از 15000 وسیلة نقلیه باشد
تایر راهسازیoff-the-road tyre, off-the-road, OTRواژههای مصوب فرهنگستانتایر خودروهای مخصوص عملیات راهسازی و ساختمانی و معدنی
راه اصلیmajor roadواژههای مصوب فرهنگستانراهی که با توجه به عرض آن یا حجم یا سرعت حرکت وسایل نقلیه بر دیگر راهها اولویت دارد
روایةلغتنامه دهخداروایة. [ رِ ی َ ] (ع مص ) بازگفتن سخن را و همچنین است شعر. (از منتهی الارب ). روی الحدیث َ روایةً؛ حمل و نقل کرد آنرا. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). نقل سخن یا خبر از کسی . بازگو کردن سخن کسی را. روایت . و رجوع به روایت شود. || اصطلاحی است در نقل حدیث و فقه و قرا
علی روایةلغتنامه دهخداعلی روایة. [ ع َ لا رِ ی َ تِن ](ع ق مرکب ) بر روایتی . بنابر حکایتی . بنابر قولی .