لقاءدیکشنری عربی به فارسیرويارويي , روياروي شدن , برخورد , روبروشدن , مواجه شدن با , مصادف شدن با , دست بگريبان شدن با , مواجهه , تصادف
تصوردیکشنری عربی به فارسیروبروشدن , مواجه شدن با , در نظر داشتن , انتظار داشتن , درذهن مجسم کردن , خيال بافي کردن , رويايي بودن , دررويا ديدن , تجسم کردن , تصور کردن
يُلْقِيفرهنگ واژگان قرآنالقاء می کند (کلمه القاء به معناي طرح و افکندن است و این از مواردی است که باب افعال معنی متضاد با سایر بابها دارد. مثلاً در ملاقات و تلاقی رسیدن و روبروشدن دو چیز به یکدیگر منظور است و در القاء جدا شدن )
دوچارلغتنامه دهخدادوچار. [ دُ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) هشت . دوبار چهار. || دچار. ملاقات ناگهانی و بدون انتظار. (ناظم الاطباء). برخورد. رویاروی قرار گرفتن . ملاقات . (از فرهنگ رشیدی ) (از آنندراج ) (از برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). به معنی مقابل و به اظهار «واو» خطاست . (غیاث ).- <
ملاقاتلغتنامه دهخداملاقات . [ م ُ ] (ع اِمص ) مأخوذ از تازی ، دیدن و دیدارو رویارویی و مقابله و دوچارشدگی . (ناظم الاطباء). ملاقاة : این احمد رافع را با عبدالجبارخوجانی دوستی بود بی ممالحتی و ملاقاتی که میان ایشان بوده بود. (قابوسنامه ). این خبر اشارت است به ملاقات دل ب