خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روزگردان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
روزگردان
/ruzgardān/
معنی
= آفتابگردان۱
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
روزگردان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] ruzgardān = آفتابگردان۱
-
جستوجو در متن
-
آفتاب گردان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'āftābgardān گیاهی با برگهای درشت و ساقۀ بلند و گلهای سبدی زردرنگ که میان آنها تخمهایی شبیه تخم هندوانه قرار دارد و آنها را تف میدهند و مغز آن را میخورند. روغن آن را نیز میگیرند و در پختن شیرینی و بعضی خوراکها به کار م...