لغتنامه دهخدا
روشناس . [ ش ِ ] (ن مف مرکب ) کنایه از شخص مشهور و معروف و آشنای همه کس . (برهان قاطع). مشهور که بتازیش وجیه خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ). کسی که او را بمجرد دیدن توان شناخت که فلانی است . (آنندراج ). کنایه از شخص معروف و مشهور و وجیه . (از غیاث اللغات ).وجیه . (مهذب الاسماء).