رومیزیلغتنامه دهخدارومیزی . (ص نسبی ، اِ مرکب ) منسوب به «روی میز»: چراغ رومیزی . (فرهنگ فارسی معین ). || جامه که میز را بدان پوشند. پارچه یا مشمع یا نایلون که بروی میز گسترند. (یادداشت مؤلف ).- ساعت رومیزی ؛ ساعت که در روی میز جا دهند. (یادداشت مؤلف ).
ساعت رومیزیلغتنامه دهخداساعت رومیزی . [ع َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعتی که آن را روی میز یا طاقچه ای نهند. ساعت طاقچه ای . ساعت روبخاری .
تبلیغ رومیزیtable tent, tent cardواژههای مصوب فرهنگستانکارت چاپی تاشدهای که برای تبلیغ غذا و نوشیدنی و انواع خدماتی که در مهمانخانه ارائه میشود بر روی میز غذاخوری/ رستوران و پیشخان نوشگاه و میز پذیرش مهمانخانه میگذارند
رومیزیلغتنامه دهخدارومیزی . (ص نسبی ، اِ مرکب ) منسوب به «روی میز»: چراغ رومیزی . (فرهنگ فارسی معین ). || جامه که میز را بدان پوشند. پارچه یا مشمع یا نایلون که بروی میز گسترند. (یادداشت مؤلف ).- ساعت رومیزی ؛ ساعت که در روی میز جا دهند. (یادداشت مؤلف ).
رومیزیلغتنامه دهخدارومیزی . (ص نسبی ، اِ مرکب ) منسوب به «روی میز»: چراغ رومیزی . (فرهنگ فارسی معین ). || جامه که میز را بدان پوشند. پارچه یا مشمع یا نایلون که بروی میز گسترند. (یادداشت مؤلف ).- ساعت رومیزی ؛ ساعت که در روی میز جا دهند. (یادداشت مؤلف ).
ساعت رومیزیلغتنامه دهخداساعت رومیزی . [ع َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعتی که آن را روی میز یا طاقچه ای نهند. ساعت طاقچه ای . ساعت روبخاری .
تبلیغ رومیزیtable tent, tent cardواژههای مصوب فرهنگستانکارت چاپی تاشدهای که برای تبلیغ غذا و نوشیدنی و انواع خدماتی که در مهمانخانه ارائه میشود بر روی میز غذاخوری/ رستوران و پیشخان نوشگاه و میز پذیرش مهمانخانه میگذارند
رایانۀ رومیزیdesktop computerواژههای مصوب فرهنگستانرایانهای که روی سطح میز کار جای گیرد؛ این اصطلاح هم به رایانههای شخصی و هم به ایستگاه کاری اطلاق میشود
چوپیوند رومیزیbench graftageواژههای مصوب فرهنگستانچوپیوندی که بر روی میزِ افزایش (propagation bench) و اغلب در فصل زمستان و با استفاده از دستگاههای مخصوص پیوندزنی زده میشود