رویندزلغتنامه دهخدارویندز. [ ی َ دِ ] (اِخ )دژ محکمی است از اعمال آذربایجان در نزدیکی تبریز. (از معجم البلدان ). رویین دز. رجوع به رویین دز شود.
رواندازلغتنامه دهخداروانداز. [ اَ ] (اِ مرکب ) چیزی که در خواب بر رو اندازند مثل لحاف و پتوو شمد و غیر آنها. (فرهنگ نظام ). مقابل زیرانداز.- امثال :زیراندازش زمین است و رواندازش آسمان ، نظیر: آه ندارد با ناله سودا کند؛ یعنی بی نهایت بی چی