رویهسختکاریcase hardening 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند کربندهی به فولاد کمکربن یا آلیاژ آهندار دیگر، برای آنکه لایۀ سطحی از هسته سختتر شود
مفتول سختلحیمکاریbrazing rodواژههای مصوب فرهنگستانفلز پرکن لحیمکاری سخت بهشکل میله یا لولة توپودری که ممکن است روکش داشته باشد
لحیمکاری سخت،سختلحیمکاریbrazing, hard solderingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ایجاد اتصال با استفاده از فلزِ پرکُن در دمای بالاتر از 450 درجة سلسیوس و زیر نقطة ذوب فلز پایه که در آن نفوذ در اتصال براثر خاصیت مویینگی صورت میگیرد
سختلحیمکاری پخشی،سختلحیمکاری نفوذیdiffusion brazingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی لحیمکاری سخت که در آن فلز پرکن و اجزای فاز مذاب به درون فلز پایه پخش میشوند و اتصالی با خواص مشابه فلز پایه به دست میآید
سختکاریhardening 1واژههای مصوب فرهنگستانسخت کردن فولاد کربن ازطریق سرد کردن ناگهانی آن در محدودۀ دمای بحرانی
سختکاری پراکنشیdispersion hardening, dispersion strengtheningواژههای مصوب فرهنگستانافزایش استحکام فلز یا آلیاژ با توزیع یکنواخت ذرات غیرفلزی پایدار در ساختار آن