رویهمچینیstackingواژههای مصوب فرهنگستانروی هم قرار دادن جعبهها و بارگُنجها و بارکفهای همشکل با نظم و ترتیب خاص و حفظ ایمنی
وزن مجاز رویهمچینیallowable stacking weightواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر باری که در هنگام رویهمچینی بر هریک از چهار ستون بارگُنج میتوان وارد کرد
سحابی نِی ـ آلنNey-Allen Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانچشمۀ گستردهای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است
همایستایی ژنیgenetic homeostasisواژههای مصوب فرهنگستانتمایل جمعیتهای مِندلی برای رسیدن به یک ترکیب ثابت ژنی
خط نشانهرویline of aimواژههای مصوب فرهنگستانخطی فرضی از نگاه شخص توپچی یا تیرانداز که در امتداد آن، هدف قابل رؤیت است
sinicizesدیکشنری انگلیسی به فارسیسینیکیزه می شود، جنبه چینی دادن، چینی کردن، مطابق اداب ورسوم چینی کردن