رَدّفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ر، گذرگاه، کورهراه، پیادهرو، راهرو، باریکه، کوچه، کوی، کوچهباغ بیراهه راه باریک، گردنه، کتل، تنگه، گلوگاه ◄ گردن مجرا، سوراخ ◄ حفره
چرت چرتلغتنامه دهخداچرت چرت . [ چ ِ چ ِ ] (اِ صوت مرکب ) حکایت آوازِ شکستن تخمه ٔ هندوانه و خربوزه و غیره . صدائی که چون تخمه ٔ هندوانه و خربوزه با دندان شکنند، به گوش رسد.
چرت و پرتلغتنامه دهخداچرت و پرت . [ چ ِ ت ُ پ ِ / چ َ ت ُ پ َ ] (اِ مرکب ، از اتباع )پرت و پلا. سخنان یاوه و بیهوده . حرف مفت . دری وری .
چرت و پرتلغتنامه دهخداچرت وپرت . [ چ ِ ت ُ پ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) خرت وپرت . چیزی کوچک و بی مصرف . رجوع به خرت و پرت شود.
رَدُّواْفرهنگ واژگان قرآنبرگرداندند (درجمله" فردوا ايديهم في افواههم" : دستهايشان را به دهانهايشان بردند کنايه است از اينکه ايشان را مجبور به سکوت و نگفتن حق ميکردند ، گويا دست انبياء را ميگرفتند و بر دهانهايشان ميگذاشتند و به اين وسيله اعلام ميکردند که بايد از سخن حق ، صرف نظر کنند .
رَدُّواْفرهنگ واژگان قرآنبرگرداندند (درجمله" فردوا ايديهم في افواههم" : دستهايشان را به دهانهايشان بردند کنايه است از اينکه ايشان را مجبور به سکوت و نگفتن حق ميکردند ، گويا دست انبياء را ميگرفتند و بر دهانهايشان ميگذاشتند و به اين وسيله اعلام ميکردند که بايد از سخن حق ، صرف نظر کنند .