لغتنامه دهخدا
رسولی . [ رَ ] (حامص ) رسالت و پیغامبری . (ناظم الاطباء). پیغامبری . || پیغام رسانی . (فرهنگ فارسی معین ). فرستادگی . (ناظم الاطباء). سفارت . سفیری . ایلچی گری . نمایندگی : پس پسر عضدالدوله ... را به رسولی به غزنه فرستاد. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص <span c