خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رژیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آستیم
فرهنگ فارسی عمید
۱. ورم و آماسی که در زخم و جراحت پیدا شود.۲. زخم و جراحتی که در اثر سرما چرک و ورم کند.
-
آلومینیم
فرهنگ فارسی عمید
فلزی به رنگ سفید نقرهای، بسیارسبک و قابل تورق و مفتول شدن که حرارت و برق را به خوبی هدایت میکند و در ساخت ظروف و در و پنجرهسازی کاربرد دارد.
-
آمونیم
فرهنگ فارسی عمید
بنیان مثبت موجود در املاح آمونیاک که تا کنون به حالت آزاد به دست نیامده و خواص آن بسیار شبیه سدیم و پتاسیم است.
-
آنزیم
فرهنگ فارسی عمید
مادۀ آلی که توسط سلولهای بدن ساخته و ترشح میشود و سبب تسریع فعل و انفعال شیمیایی مواد میشود.
-
ابراهیم
فرهنگ فارسی عمید
چهاردهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۲ آیه.
-
اثیم
فرهنگ فارسی عمید
گناهکار؛ بزهکار.
-
احسن التقویم
فرهنگ فارسی عمید
نیکوترین شکل. Δ مٲخوذ از قرآن کریم: لَقَد خَلَقنا الاِنسانَ فی اَحسَنِ تَقویم (التین، ۴).
-
ادیم
فرهنگ فارسی عمید
۱. پوست دباغیشده؛ چرم: ◻︎ بر همه عالم همیتابد سهیل / جایی انبان میکند جایی ادیم (سعدی: ۱۵۷).۲. پوست.۳. [مجاز] روی چیزی؛ سطح: ◻︎ ادیم زمین سفرهٴ عام اوست / چه دشمن بر این خوان یغما چه دوست (سعدی۱: ۳۳).
-
استیم
فرهنگ فارسی عمید
۱. آستین؛ آستین جامه.۲. دهانۀ ظرف چرمی که با نخ بسته میشود، مانندِ دهانۀ خیک: ◻︎ خیز و پیش آر از آن می خوشبوی / زود بگشای خیک را استیم (خسروی: شاعران بیدیوان: ۱۸۰).
-
اسکریم
فرهنگ فارسی عمید
= شمشیربازی
-
اسلوب الحکیم
فرهنگ فارسی عمید
در بدیع، آن است که مخاطب کلام متکلم را عمداً خلاف مراد او تعبیر کند، مثلاً دشنام یا تهدید را حمل بر اظهار لطف و نوید کند، مانندِ این شعر: گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من / از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم (سعدی).
-
اقالیم
فرهنگ فارسی عمید
= اقلیم
-
اقانیم
فرهنگ فارسی عمید
= اقنوم〈 اقانیم ثلاثه: [قدیمی] در مسیحیت، اَب، ابن، و روحالقُدُس؛ سه اقنوم.
-
اقلیم
فرهنگ فارسی عمید
۱. [مجاز] مملکت؛ کشور.۲. (جغرافیا) ناحیهای از کرۀ زمین که وضعیت آبوهوایی مشخصی داشته باشد.۳. (جغرافیا) وضعیت آبوهوایی هر ناحیه.۴. [قدیمی] (جغرافیا) هر یک از هفت قسمت خشکیهای عالم که طول بلندترین روز در هر کدام از آنها با هم نیمساعت اختلاف دارد.
-
الیم
فرهنگ فارسی عمید
دردناک؛ دردآورنده؛ بسیاردردناک.