رگهای شدنveining 2واژههای مصوب فرهنگستان[زمینشناسی] تشکیل رگههای متعدد در سنگ [مهندسی مواد و متالورژی] به وجود آمدن برجستگیهای رگهای، عموماً عمود بر سطح قطعۀ ریختگی، که بهصورت منفرد یا شبکه دیده میشود
کار گره شدن یا بودنلغتنامه دهخداکار گره شدن یا بودن . [ گ ِ رِه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بر نیامدن حاجت . (آنندراج ) : ز سخت گیری زلف تو کار من گره است وگرنه هیچ گره نیست بی گشاد اینجا.مولانا لسانی شیرازی (ازآنندراج ).
nervuresدیکشنری انگلیسی به فارسیعصبانیت، رگبرگ، رگه، دارای رگه ها، رگبال، رگه اصلی، شاهرگ، رگه بندی جانور
nervureدیکشنری انگلیسی به فارسیعصبانیت، رگبرگ، رگه، دارای رگه ها، رگبال، رگه اصلی، شاهرگ، رگه بندی جانور