ریاکارانه پوشاندنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط نه پوشاندن، پنهان کردن، بهروی خود نیاوردن، کتمان کردن، مخفی نگهداشتن، تقلید کردن بازی درآوردن، بازی کردن وانمود کردن، فریب دادن
ریاکارانهلغتنامه دهخداریاکارانه . [ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) از روی ریاکاری . ریایی . (یادداشت مؤلف ).
ریاکارانهدیکشنری فارسی به انگلیسیhypocritical, catty, false, counterfeit, disingenuous, insincere, pretentiously, prudish, prudishly, tortuous
متفاوت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه وت کردن، نامشابه کردن، بهشکلدیگر آوردن تمیز دادن عوض کردن، تغییر دادن، تبدیل کردن تصویر غلط دادن بههم ریختن، بدشکل کردن استتار کردن، ریاکارانه پوشاندن، مخفی کردن
نهفته بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ودن، پنهان بودن، نهانیکارکردن، زیرآبی رفتن، آرام بودن، پیدا نبودن، ریاکارانه پوشاندن، خزیدن، مترصد بودن، درکمین بودن، مخفی کردن، دزدانه عمل کردن ناپدید شدن بالقوه بودن
ریاکارانهلغتنامه دهخداریاکارانه . [ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) از روی ریاکاری . ریایی . (یادداشت مؤلف ).
ریاکارانهدیکشنری فارسی به انگلیسیhypocritical, catty, false, counterfeit, disingenuous, insincere, pretentiously, prudish, prudishly, tortuous
ریاکارانهلغتنامه دهخداریاکارانه . [ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) از روی ریاکاری . ریایی . (یادداشت مؤلف ).
ریاکارانهدیکشنری فارسی به انگلیسیhypocritical, catty, false, counterfeit, disingenuous, insincere, pretentiously, prudish, prudishly, tortuous