غمخورک ریزاندامIxobrychus sturmiiواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از حواصیلیان و راستۀ لکلکسانان با پاهای کوتاه و اندام پهن و فربه
ریزاندامگانmicroorganismواژههای مصوب فرهنگستاناندامگانی ریز از زمرۀ پیشزیان، باکتریها، مخمرها، ویروسها و جلبکهای تکیاختهای
ریزاندامگان اسیدپایaciduric microorganism, acid tolerantواژههای مصوب فرهنگستانریزاندامگانی که قادر به تحمل محیط اسیدی است
غمخورک ریزاندامIxobrychus sturmiiواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از حواصیلیان و راستۀ لکلکسانان با پاهای کوتاه و اندام پهن و فربه
انچوچکفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) دانۀ گلابی جنگلی که درشتتر از دانۀ امرود است و مغز آن خورده میشود.۲. (زیستشناسی) درخت این گیاه.۳. [مجاز، عامیانه] هر چیز خُرد و کوچک.۴. [عامیانه، مجاز] آدم قدکوتاه و ریزاندام.
ریزاندامگانmicroorganismواژههای مصوب فرهنگستاناندامگانی ریز از زمرۀ پیشزیان، باکتریها، مخمرها، ویروسها و جلبکهای تکیاختهای
ریزاندامگان اسیدپایaciduric microorganism, acid tolerantواژههای مصوب فرهنگستانریزاندامگانی که قادر به تحمل محیط اسیدی است
غمخورک ریزاندامIxobrychus sturmiiواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از حواصیلیان و راستۀ لکلکسانان با پاهای کوتاه و اندام پهن و فربه