لغتنامه دهخدا
ریزریز. (ص مرکب ، ق مرکب ) پاره پاره . قطره قطره . خردخرد. (ناظم الاطباء). ریزه ریزه . پاره پاره . (آنندراج ) (از شرفنامه ٔ منیری ). به قطعات سخت خرد. ذره ذره . (یادداشت مؤلف ) : سزد که دو رخ کاریز آب دیده کنی که ریزریز بخواهدت ریختن کاریز.<br