لغتنامه دهخدا
درة. [ دِرْ رَ ] (ع اِ) آلت زدن . (منتهی الارب ). تازیانه که بدان زنند. (از اقرب الموارد). آنچه بزنند بدان . (دهار). دره . و رجوع به دره شود. || شیر. (منتهی الارب ). لبن . (اقرب الموارد). || خون . (منتهی الارب ). دم . (اقرب الموارد). || (اِ مص ) بسیاری شیر و روانی آن . (منتهی