آمیز قلمدونفرهنگ فارسی معین(قَ لَ)(اِمر.) کوتاه شدة آقامیرزا قلمدان . 1 - لقبی ریشخندآمیز که به کاتبان و منشیان دورة قاجاریه می داده اند. 2 - کسی که از طریق قلم زندگی می کند، میرزا بنویس .
شترغمزهلغتنامه دهخداشترغمزه . [ ش ُ ت ُ غ َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) تعبیری ریشخندآمیز از غمزه کننده ای که زیبا نباشد. (از فرهنگ نظام ). || غمزه ٔ شتری . کنایه از فریب و بدی است . (از آنندراج ). مکر و فریب . || قباحت . || فساد و بدی . (ناظم الاطباء).