ریگیلغتنامه دهخداریگی . (اِخ ) تیره ای ازطایفه ٔ جانکی سردسیر هفت لنگ . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 75). از طوایف ناحیه ٔ سرحدی بلوچستان و مرکب از 5600 خانوار است که در جنوب غربی دزداب الی جنوب کوه تفتان و شوراب مسکن دارند. از چن
ریگیلغتنامه دهخداریگی . (اِخ ) دهی از بخش فیض آباد شهرستان تربت حیدریه . 159 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده ٔ آنجا غلات و صنایع دستی زنان جوال بافی و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ریگیلغتنامه دهخداریگی . (اِخ ) دهی از بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . 595 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده ٔ آنجا غلات و پنبه و صنایع دستی آنان کرباس بافی و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
روروro-ro, roll-on roll-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه که در آن بار بر روی وسایل چرخدار ازطریق شیبراهه به کشتی وارد یا از آن خارج میشود
موج ریلیRayleigh wave, R waveواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موج سطحی که موجب حرکت پسرونده و بیضیوار ذرات در محیط میشود
ساعت ریگیلغتنامه دهخداساعت ریگی . [ ع َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعت رملی . ساعت شنی . رجوع به ساعت ماسه ای شود.
ساعت ریگیلغتنامه دهخداساعت ریگی . [ ع َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعت رملی . ساعت شنی . رجوع به ساعت ماسه ای شود.