زاذکیلغتنامه دهخدازاذکی . [ ذَ ] (ص نسبی ) منسوب به قریه ٔ زاذک . (انساب سمعانی ). و رجوع به زاذک شود.
زاذکیلغتنامه دهخدازاذکی . [ ذَ ی ی ] (اِخ ) نستویه بن عاصم مسعودی مکنی به ابی سعید منسوب به زاذک ماوراءالنهر. وی از طفیل بن زید نسفی روایت دارد و ابراهیم بن احمد مستملی از او روایت حدیث کرده است . (از انساب سمعانی ). و رجوع به زاذک شود.
جودکیلغتنامه دهخداجودکی . [ دَ ] (اِخ ) نام یکی از طوایف ایل پشتکوه از ایلات کرد ایران که در حدود ششصد خانوار میشوند و در جنوب خرم آباد در محلی موسوم به آب سرد سکنی دارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ).
زاذکلغتنامه دهخدازاذک . [ ذَ ] (اِخ ) قریه ای است در طوس خراسان که آن را زانک نیز گویند. (معجم البلدان از سمعانی ).
زاذکلغتنامه دهخدازاذک . [ ذَ ] (اِخ ) یکی از قراء کس از بلاد ماوراءالنهر و از آنجا است زاذکی . (ازانساب سمعانی ) (از معجم البلدان ). و رجوع به زاذکی شود.
زادکلغتنامه دهخدازادک . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خرق بخش جزء حومه ٔ شهرستان قوچان . واقع در 27هزارگزی شمال باختری قوچان و 15هزارگزی جنوب باختری راه قوچان به شیروان . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج
زاذکلغتنامه دهخدازاذک . [ ذَ ] (اِخ ) یکی از قراء کس از بلاد ماوراءالنهر و از آنجا است زاذکی . (ازانساب سمعانی ) (از معجم البلدان ). و رجوع به زاذکی شود.