زاریانیلغتنامه دهخدازاریانی . (اِخ ) ابوالرضابن رجا منسوب به زاریان مرو و از اتباع تابعین است . وی از عکرمه و عبداﷲبن یزید و دیگران روایت حدیث کرده است . (از انساب سمعانی ).
جاگیرانیواژهنامه آزادنام طایفه ای بزرگ و اصیل زاده درمنطقه دشتی که به شجاعت و اصالت شهرت دارند که از دیلم به این منطقه آمده اند و باطایفه بزرگ واصیل زاده خواجه گیری عموزاده می باشند.وهمچنین نام طایفه بزرگی در کراچی پاکستان می باشد.
زورچپانیفرهنگ فارسی معین(چَ) (حامص .) [ ع . ] (عا.) = زور - تپانی : اصرار و پافشاری یا اعمال زور و فشار برای انجام گرفتن کاری .
زیرانگلغتنامه دهخدازیرانگ . (اِخ ) دهی از بخش قشم شهرستان بندرعباس است و 125 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
جرانیلغتنامه دهخداجرانی . [ ج ِ ](ص نسبی ) منسوب است به جران العود که شاعر اسلامی عقیلی است . (از لباب الانساب ). رجوع به جران العود شود.
زاریانلغتنامه دهخدازاریان . (اِخ ) قریه ای است در یک فرسخی مرو. از آنجا است ابوالرضابن رجاء زاریانی . (از انساب سمعانی ). و رجوع به معجم البلدان و زاریانی شود.