زارینوئیهلغتنامه دهخدازارینوئیه . [ ئی ی َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حصن بخش زرند شهرستان کرمان . در 60هزارگزی جنوب باختری زرند و 16هزارگزی جنوب راه مالرو زرند به بافق . دارای ده تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ج <span class="
جورنیلغتنامه دهخداجورنی . (اِخ ) دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه . جلگه و معتدل است . 105 تن سکنه دارد. غلات ، توتون ، چغندر، حبوبات و انگور از محصولات آن است . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود.<br
زاریانیلغتنامه دهخدازاریانی . (اِخ ) ابوالرضابن رجا منسوب به زاریان مرو و از اتباع تابعین است . وی از عکرمه و عبداﷲبن یزید و دیگران روایت حدیث کرده است . (از انساب سمعانی ).
زورچپانیفرهنگ فارسی معین(چَ) (حامص .) [ ع . ] (عا.) = زور - تپانی : اصرار و پافشاری یا اعمال زور و فشار برای انجام گرفتن کاری .
جاگیرانیواژهنامه آزادنام طایفه ای بزرگ و اصیل زاده درمنطقه دشتی که به شجاعت و اصالت شهرت دارند که از دیلم به این منطقه آمده اند و باطایفه بزرگ واصیل زاده خواجه گیری عموزاده می باشند.وهمچنین نام طایفه بزرگی در کراچی پاکستان می باشد.