زامبیواژهنامه آزادمرده ی متحرک، موجود بی انگیزه، علی السویه، بی شور، تهی از احساس، آلت دست، عروسک دست دیگری،
جامبیهلغتنامه دهخداجامبیه . [ ی ِ ] (اِخ ) قصبه ای است در جزیره ٔ سوماترا بفاصله 250 هزار گز از پالمبانگ و در ساحل نهری بهمین نام واقع است . (قاموس الاعلام ترکی ).
زامبیزلغتنامه دهخدازامبیز. (اِخ ) رجوع به زامبز شود. سابور و زامحان نیز ضبط شده است . رجوع به مختصر کتاب بلدان ابن فقیه چ لندن ص 202 شود.
زامبیزلغتنامه دهخدازامبیز. (اِخ ) رجوع به زامبز شود. سابور و زامحان نیز ضبط شده است . رجوع به مختصر کتاب بلدان ابن فقیه چ لندن ص 202 شود.