زبانکفرهنگ فارسی عمید۱. زبان کوچک.۲. (زیستشناسی) برگه یا پولکی که در قاعدۀ برگ یا دم گل برخی از گیاهان وجود دارد.
مرغ زبانکلغتنامه دهخدامرغ زبانک . [ م ُ زَ ن َ ] (اِ مرکب ) بار درختی است که به شکل زبان گنجشک شود، و آن را به تازی لسان العصافیر خوانند. (جهانگیری ) (برهان ). رجوع به زبان گنجشگ شود.