لغتنامه دهخدا
زح . [ زَح ح ] (ع مص ) دور کردن کسی یاچیزی را از جای آن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). دور کردن کسی را از جای وی . (آنندراج ). دور کردن . (تاج المصادر) (مصادر زوزنی ). || راندن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || زود کشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).