زربافلغتنامه دهخدازرباف . [ زَ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) زربفت . (فرهنگ فارسی معین ). زربافته . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زربفت و قماش زردوزی . (آنندراج ). قسمی از پارچه که به تار زربافته اند و زردوزی . (ناظم الاطباء). رجوع به زربفت شود.
غیاث زربافلغتنامه دهخداغیاث زرباف . [ ث ِ زَ ] (اِخ ) رجوع به غیاث نقشبند و نتایج الافکار ص 511 شود.
زربیةلغتنامه دهخدازربیة. [ زَ / زِ / زُ بی ی َ ] (ع اِ) بساط برگزیده ٔ پهناور. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بساطی با تکیه گاه و بالش نشستن را. مسند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). فرش و تخت مزین . || شادروان . || چشمه . (نا