زرنوشلغتنامه دهخدازرنوش . [ زَ ] (اِخ ) شهری که دارا آن را بنا کرده . (از ولف ). ظاهراً این شهر به اهواز بوده است : یکی شارسان کرد زرنوش نام به اهواز گشتند از او شادکام کسی را که درویش بد داد دادبه خواهندگان گنج آباد داد.فردوسی .</p
زرنوشفرهنگ نامها(تلفظ: zar nuš) (زر + نوش = جاوید ، جاویدان) ، زر و طلای جاوید ؛ نام شهری که دارا آن را بنا کرده است .
زرنوجلغتنامه دهخدازرنوج . [ زُ ] (اِخ ) شهری است ورای اوزجند و آن را زرنوق هم نامند. (منتهی الارب ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
زیرنویسsubtitleواژههای مصوب فرهنگستاننوشتهای که معمولاً در قسمت پایین تصویر ظاهر میشود و اغلب به گفتوگوهای فیلم اختصاص دارد
زیرنویس متحرکcrawl/ crawlerواژههای مصوب فرهنگستانمتنی معمولاً در پایین تصویر، بهصورت نوار متحرک که محتوای آن لزوماً ارتباطی با تصویر ندارد
زرنوشهلغتنامه دهخدازرنوشه . [ زَ ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان فراهان بالا است که در بخش فرمهین شهرستان اراک واقع است و 450 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
زرنوشهلغتنامه دهخدازرنوشه . [ زَ ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان فراهان بالا است که در بخش فرمهین شهرستان اراک واقع است و 450 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).