جرغ جرغلغتنامه دهخداجرغ جرغ . [ ج ِ ج ِ ] (اِ صوت ) آواز شکستن انگشتان که برای رفع ماندگی ، انگشت کنند و مانند آن . (یادداشت مؤلف ). جِرِغ جِرِغ . رجوع بکلمه مزبور شود.
جرغ جرغلغتنامه دهخداجرغ جرغ . [ ج ِ رِ ج ِرِ ] (اِ صوت ) جِرِغ جِرِغ ؛ آواز شکستن انگشتان و مانند آن . (یادداشت مؤلف ). رجوع بکلمه ٔ مزبور شود.
زریکلغتنامه دهخدازریک . [ زِ ] (اِ)بمعنی زرشک باشد و به عربی انبرباریس خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجوع به زرشک شود.
زریکلغتنامه دهخدازریک . [ زِ ] (اِ)بمعنی زرشک باشد و به عربی انبرباریس خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجوع به زرشک شود.