زققةلغتنامه دهخدازققة. [ زَ ق َ ق َ ] (ع اِ) فاخته ها. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ج ِ زُق ّ،بمعنی خمر. (از اقرب الموارد). و رجوع به زق شود.
زقاقیلغتنامه دهخدازقاقی . [ زُ قی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به زقاق که کوچه و برزن باشد، یعنی مردم کوچه گرد و بی سر و پا. (ناظم الاطباء).
دریالرزهseaquake, submarine earthquakeواژههای مصوب فرهنگستانزمینلرزهای که در زیر اقیانوس روی میدهد
زقلغتنامه دهخدازق . [ زُ ق ق ] (ع اِ) می . ج ، زَقَقَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ج ِ زُقَّة. (اقرب الموارد).
مزققةلغتنامه دهخدامزققة. [ م ُ زَق ْ ق َ ق َ ] (ع ص ) تأنیث مزقق . || شترماده ٔ بزرگ خلقت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).