جلتالغتنامه دهخداجلتا. [ ج َ ] (هزوارش ، اِ) به لغت زند و پازند پوست آدمی و حیوان دیگر باشد و به عربی جِلد گویند. (برهان ).
زلیطةلغتنامه دهخدازلیطة.[ زَ طَ ] (ع اِ) لقمه ٔ لغزنده از عصیدة و مانند آن . لغت مولده است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
بی منزلتیلغتنامه دهخدابی منزلتی . [ م َ زِ ل َ ] (حامص مرکب ) صفت بی منزلت . بی حرمتی . بی مقامی . رجوع به بی منزلت شود.
عزلتیلغتنامه دهخداعزلتی . [ ع ُ ل َ ] (ص نسبی ) که عزلت اختیار کند. گوشه نشین و زاهد. (ناظم الاطباء).